زمانی که همه نشستن روبهروی تلوزیون و برنامه نگاه میکنند، با اون صدای بلندی که آرامش رو بهم میزنه؛ بری داخل اتاق، توی تاریکی، «چهل نامهی کوتاه به همسرم» نادر ابراهیمی رو با صدای آروم برای خودت بخونی و غرق بشی توی اون حجم از لطافت کلمات، جملاتی که یادآور میشه زندگی باید همینقدر پر باشه از محبت و سادگی، همینقدر جدا باشه از کلیشههای ساختگی...
قیـامت این قوم به قیـام آن قامـت است
لختـے بنشیـن
که گرد نبـودن از بـودمان نخیـزد
بعد سال تحویل میگه یک سال شد که باهمیم، یکم دیگه با خودش فکر کرد بعد گفت ولی یک قرنه که باهمیم...
اینم از نتایج متاهل شدن دو روز قبل سال تحویل😅
شروع سال جدید، شروع زندگی جدید!
بسم الله...
ساغـر از دسـت ظریف تو گناهـی نبود
جز سر کوی تو ای دوست! پناهی نبود
در امّید ز هر سوی به رویم بسته است
جـز در میکــده، امیــد بــه راهــی نبـود
آنکـه از بــاده عشـق تو لبی تازه نمود
ملک هستی بر چشمش پر کاهی نبود
گـر تو در حلقــه رنـدان نظـری ننمـایی
به نگاهت! که در آن حلقه نگاهی نبود
جـان فدای صـنم بـاده فروشی که بَرَش
هستی و، نیستی و، بنده و، شاهی نبود
نظری کن! که نباشد چو تو صاحبنظری
به مریضـی که در او جز غم و آهی نبود
عاشقم، عاشق دلسوخته از دوری یار
در کفم جز دل افسـرده، گواهـی نبود
امام خمینی
حال را میشود با درد گذراند...
اما تصور دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی حال، انسان را از پا درمیآورد...
ابوالمشاغل
نادر ابراهیمی
الهی طموح الآمال قد خابت الا لدیک و معاکف الهمم قد تعطلت الا علیک
خدایا! آرزوهای سرکش و بزرگ و خواستههای عظیم، محکوم به نومیدی هستند؛ مگر وقتی با تو مطرح شوند...
دعای سحر روز جمعه