همه چیز کم کم از دست میرود و من میروم و دل میرود و آرامش...
امان از رفتن آرامــش...
آرامش که برود دیگر چیزی باقی نمیماند جز جسمی توخالی و قلبی خالی و تپشی نامنظم!
این منِ خالی مانده در زمین منتظر کسی است که بیاید و این رفتهها را برگرداند...
همه چیز کم کم از دست میرود و من میروم و دل میرود و آرامش...
امان از رفتن آرامــش...
آرامش که برود دیگر چیزی باقی نمیماند جز جسمی توخالی و قلبی خالی و تپشی نامنظم!
این منِ خالی مانده در زمین منتظر کسی است که بیاید و این رفتهها را برگرداند...