انتظار زیاد
دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۹:۰۲ ب.ظ
گفته بودم این هفته، هفتهی سختیه ولی فکر نمیکردم به این اندازه سخت بشه، خونه نیاز به تعمیر پیدا کرده و من دوست دارم هرچه زودتر از این خونه بلند بشم اما اون چیزی که میخوام اتفاق نمیافته، پسرک رو از شیشهشیر گرفتم و طبیعتا کمی فشار بیشتری رو تحمل میکنم اما هیچی اندازه فشار خونه اذیتم نمیکنه، دلم میخواد ساعتها گریه کنم، دلم معجزه میخواد، از اونهایی که پیش میاد هروقت که خدا بخواد، دلم میخواد زور داشتم، و حرفی که برو باشه، و توان، توان بسیار... کاش که بشه، کاش بیام تو این هفته و بیام بنویسم که شد، شد اونچیزی که منتظرش بودم و میخواستمش...
۰۴/۰۷/۲۹