ساختن زندگی
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ
دخترکم توی حوض دلم هی بالا و پایین میره و شیطنت میکنه، پسرکم هر روز کلمات جدیدتری یاد میگیره و بهتر میتونه منظورش رو برسونه، من این وسط یه چند سالی بزرگتر شدم، ۲۵ سالگی برام سن عجیبیه، وسط ۲۰ و ۳۰ ایستادم، سال دیگه به ۳۰ نزدیکترم، تا بارداری پسرک، تو ذهن خودم هنوز ۱۷ ساله بودم، پر از شیطنت و شور؛ الان اواسط بارداری دخترک توی ذهن خودم ۲۱ سالهام، کمی صبورتر و مادرتر. بزرگ شدم؛ کمی بیشتر از قبل. دوست دارم این بزرگ شدن رو، بالغ شدن رو، این ساختن رو، ساختن زندگیای که دارم براش تلاش میکنم
۰۴/۰۵/۳۰