از دست رفته...

از دست رفته...
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

یک عدد ریا

شنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، ۰۲:۲۸ ب.ظ

امروز نیت روزه کردم و با کلی حس بچه مثبت بودن پاشدم اومدم موسسه، همینجور داشتم با بچه‌ها حرف می‌زدم و می‌چرخیدم که یکی از بچه‌ها بسته چوب‌شور باز کرد و تعارف کرد، منم خیلی شیک چهار، پنج‌تا دونه برداشتم و خوردم؛ بعدش رفتیم تو جلسه و یکی دیگ از بچه‌ها کشک تعارف کرد، اونم بدون هیچ مشکلی برداشتم و خوردم؛ پنج دقیقه بعد از اینکه هرچی دلم خواست خوردم یادم افتاد روزه بـــودم!!! از وقتی بچه‌ها فهمیدن روزه بودم و اینهمه خوردم شروع کردن به شوخی کردن و تعارف زدن به انواع خوراکی‌ها

منم اصلا اعتماد به نفسم رو از دست ندادم و هنوز روزه‌ام😌

بچه‌ها اون اتاق نشستن و دارن ناهار میخورن، هرچند دیقه یکبار صدام میزنن که بیا اینجا بشین غذا بهمون بچسبه!

 

تا باشه از این روزه‌ها

۰۰/۱۱/۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
lost ..

نظرات  (۱)

تقبل الله حاج خانوم ؛)

پاسخ:
😅😁

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">