برونریزی ذهن
فکر میکنم برای کسایی که کار بیرون از خونه و سرشلوغی برنامههای کاری رو تجربه کردن، راحتترین و لذتبخشترین کار، کار خونه و خونهداریه!
به دور از تمام استرسها، بیخوابیها، جواب پس دادنها، پیگیریها و...
نه اینکه دنبال کار و مشغله نره آدم، نه! ولی بعد تجربههای کاری مختلف به این نتیجه میرسی نگرانی برای اینکه ناهارت سر ساعت آماده باشه یا نباشه، خیلی راحتتر از اینه که پروژه رو به کارفرما برسونی یا نرسونی!
کار، تمامش نگرانیه؛ ولی کار خونه ذهن آدم رو خالی میکنه. یه ظرف شستن ساده، یه دستمال کشیدن آینه، یه مرتب کردن میز، در عین اینکه خونه رو منظم میکنه، ذهن رو هم منظم میکنه، تمرکز رو بیشتر میکنه و آسودگیخاطر میاره.
حداقل برای من که اینطوره
منتها شرایط جوریه که تجربه این حجم از آسودگی از دسترس خارجه
البته اینکه تا دور از این شرایط نباشی، قدرش رو هم نمیدونی، خیلی تاثیر داره!
اگر من از اولش تو این شرایط زندگی میکردم احتمالا هرگز متوجه آسودگیش نمیشدم و حتی برعکس، شاید احساس بیهودگی هم میکردم!
فکر میکنم ترکیبی از داشتن برنامههای مختلف در کنار یک مدیریت زمان عالی و حس موفقیت تو به نتیجه رسوندن همه کارها، باعث یک لذت همیشگی میشه!