دچار این حرمم، بال و پر نمیخواهم
شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۲۹ ق.ظ
آقای همسر اومده سمت شما، من رو هم با خودش نیاورد پیشتون و خب میدونم از نطلبیدن شده بودن عزیزدل
میدونم در من چخبره اما نمیدونم اونور چخبره! حساب آدم بدها هم هنوز حسابه یا برای تنبیه هم که شده میزارنشون کنار! من دلم تنگه عزیزدلم، برای اون طلایی ایوونت، برای پابرهنه رفتن روی سنگهای حرمت، برا پرندههای پروازکنون، برای نشستن اون گوشه، روبهروی ایوون، برای حرف زدن، برای ممنونها، برای خواستهها و عیدیها، دعاها و برنامهها، برای تکیهدادن به دیوار شبستان، برای امینالله، برای خیلی چیزها
من دلم تنگه و میترسم نرسم بیام و ازتون اربعین بخوام، میترسم از نرسیدنهای بعدی، از محرومشدنهای بیشتر، از جامونده شدن...
آقاجان بدها رو نمیخرین؟
۰۱/۰۳/۲۱
دو قطره اشک خجالت ،
هزار کوه گناه ..
ولی
بر امام مهربان خود پناه آوردهام .
( + و ذکر یا سریع الرضا از سر میگیرد .. )