مجردی برای سه روز
پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰۷:۴۹ ق.ظ
مادربزرگ درگیر ضعف بعد از مریضی شده برای همین مادر و پدر با سه تا کوچیکا رفتن که مراقبشون باشن در نتیجه خودم و خواهرم موندیم خونه
این دو نفری موندنها که خیلی هم کم اتفاق میفته یادم میندازه که خونهداری جزء اون کارهاییه که خیلی راحت از پسش برمیام. خونه انقدر تمیزه که نمیدونم چطور بهم بریزمش!
برنامه روزانهی عجیب غریبی رو هم اجرا میکنم. از اونجایی که ظهرها ساعت بیحوصلگیمه، ناهار رو صبحها بعد از نماز میپزم.
خونه به طور عجیبی ساکته و شدیدا دلم برای فسقلی تنگ شده، هربار به مامان زنگ میزنم اول از همه توصیه میکنم مراقب بچهها باشه. دور از فرزندان بودن سخته!
اینم از نتایج برادردار شدن توی ۱۸ و ۲۱ سالگیه. برادر نیستن، بچههامن!
۰۰/۱۱/۱۴