از دست رفته...

از دست رفته...
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «روزمریات :: اندر خم ازدواج» ثبت شده است

شاید بتونم بگم مهمترین بحث دوران ازدواجمون رو داشتیم، دعوا نه، فقط حرف زدن درباره مشکلی وجود داشت. مشکلی که احتمالا عمده تقصیرش گردن من بود، به حق! نه ناحق! اولش خواستم مثل هر شخص دیگه‌ای انکار کنم، دیدم عقلم اجازه نمیده، خواستم به نحوه‌ی تربیت و شخصیت ذاتی ربطش بدم، دیدم فقط توجیحه، احساس شکست و ناامیدی همینطور بیشتر و بیشتر داشت لهم می‌کرد، سکوت کردم و به خودم زمان دادم، فکر کردم، به اینکه مشکل از کجا نشات گرفته، چیشد که اینجوری شد! حتی داشتم به این فکر می‌کردم که نکنه انتخابم اشتباه بوده؟ نکنه من و او از دوتا تفکر کاملا متفاوت اصلا نباید ما می‌شدیم! در انتها دیدم جواب همون صحبتیه که مدت‌ها پیش از حاج‌آقا پناهیان شنیده بودم: ازدواج محل رشده! کمی دقیق‌تر، دیدم مشکلی که داریم با همسرم ازش حرف می‌زنیم، دقیقا دوتا از بزرگ‌ترین مقاومت‌های من توی زندگیه، اخلاقی که می‌دونستم اشتباهه اما به روی خودم نمی‌آوردم و اجازه نمی‌دادم که به ترک کردنش حتی فکر کنم، انگار که بقای خودم رو توی داشتنشون می‌دیدم. حالا خدا منو مواجه کرده با انجام سخت‌ترین کار زندگیم تا از این مرحله هم توی زندگی بگذرم و کاش که موفق بشم..

lost ..
۰۲ دی ۰۱ ، ۱۳:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

lost ..
۱۲ تیر ۰۱ ، ۰۰:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

برادرشوهرت پاشه از اصفهان بیاد، اون دوتا برادر دیگه‌اش هم باشن، پی‌اس هم باشه

فاتحه اون شوهر رو باید خوند!...

lost ..
۲۷ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

همیشه اوایل ارتباط تا بیاین اخلاق همدیگه دستتون بیاد یا حساسیت‌های هم رو متوجه بشین، یسری ناراحتی‌ها پیش میاد. اونجاست که می‌فهمید همه اون کتاب‌های رمان و فیلم‌های عاشقانه در برابر زندگی واقعی نه اینکه همه‌اش دروغ باشه، اما قسمتیش دروغه! 

حالا سه راه بیشتر ندارید 

اول اینکه کارهای نکرده و کرده‌اش رو به روش بیارید و یه دعوای حسابی راه بندازید که هم گربه دم حجله کشته بشه هم اول کاری از هرچی ازدواجه بیزار بشید هم موجبات قهر رو بسته به طرفتون از چند ساعت تا چند روز به وجود بیارید

دوم اینکه سکوت کنید و کنار بیاید و چیزی نگید و به قول معروف بسوزید و بسازید و اون‌جایی که زندگی بهتون سخت میشه همه این حرف‌های نگفته سرریز بشن و یهو ببینید هم خودتون رو سوزونید هم اون بنده‌خدا وارد شک عظیم بشه

یا راه سوم، بشینید، فکرکنید، با شناختی که از طرفتون دارید، با یه سناریوی مناسب، ترجیحا از در شوخی و خنده، در آرامش، افکارتون رو درمیون بزارید که یا به نتیجه دلخواه میرسید یا نمیرسید! اگه رسیدید که خب حله، اگر هم نرسیدید صبر پیشه سازید که یه روزی این صبر جواب میده!

باشد که رستگار شویم!

lost ..
۲۵ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۳۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

حقیقتا دارم از صدای موتور متنفر میشم و کوچه ما پر از موتور و موتورسواره هرباری که صدای موتور میاد میگم نکنه خودشه! و باز دوباره امیدم ناامید میشه و میگم نه نیست! چرا صدای همه موتورها شبیه همه، چرا من عادت نمیکنم و از بین همه این صداها منتظرم همچنان... 

اه اه اه، متنفرم!

lost ..
۱۳ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سرتق نشسته جلوم، بایدها و نبایدهای همسرداری برام توضیح میده! میگه الان باید بدونی همسرت کجاست، چیکار میکنه! میگم برای چی باید بیست و چهاری ازش بپرسم کجاست یا اون بهم گزارشکار روزانه بده! 

نه من قراره حصار دور زندگیش باشم، نه اون پادشاه حکمران دستور ده

 

این مسئله فمینیست چه ضربه‌هایی که به زندگی‌ها نمیزنه! 

لطافت من، محبت من، آرامش من رو از بین میبره و اقتدار همسرم رو؛ اینکه من از زندگی لذت ببرم درحالی‌که سختی‌ها و تنش‌های بیرون روی دوش همسرمه و برای آرامش زندگیمون زحمت می‌کشه بزرگترین نعمتیه که اسلام به زن عطا کرده

lost ..
۰۴ خرداد ۰۱ ، ۰۱:۰۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه مدت که از ازدواجت بگذره، گاهی پیش میاد، اون وقتایی که با خودت خلوت کردی، وقتی که خاطرات مجردیت رو مرور میکنی به خودت میگی، ینی واقعا تموم شد؟ یعنی تا آخرش با این انتخاب باید زندگی کنم؟ یعنی دیگه مجردیم برنمی‌گرده؟ دقیقا همون وقتایی که تمام عقلت بهت میگه بهترین انتخاب رو کردی، یه بخشی از وجودت ناسازگاری میکنه و سعی میکنه لحظات خوشت رو خراب کنه

این همون بخشیه که وقتی مجرد بودی و داشتی از زندگی کمال لذت رو میبردی هی تو ذهنت میاورد که اگر یکی کنارم بود! یک آدم متفاوت از دوستان و خانوادم! 

کلا به این بخش از ذهن نباید توجه کرد؛ چه تو لحظات مجردی چه دوران متاهلی

تو همون لحظه از تمام اتفاقات، کمال لذت و بهره رو ببرید و خداروشکر کنید... 

lost ..
۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۳:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
lost ..
۰۵ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۵۹

بعد سال تحویل میگه یک سال شد که باهمیم، یکم دیگه با خودش فکر کرد بعد گفت ولی یک قرنه که باهمیم...

 

 

اینم از نتایج متاهل شدن دو روز قبل سال تحویل😅

شروع سال جدید، شروع زندگی جدید!

بسم الله...

lost ..
۰۱ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

واقعا چی میشه که آدم حاضر میشه با یه غریبه بره زیر یک سقف! با حداقل شناخت، با وجود عدم تفاهم‌ها، با دو خانواده متفاوت، با تربیت‌های مختلف، با رفتارها و اخلاق‌هایی که بهم نمیخورن....

فقط منم که حس می‌کنم خیلی دیوانه کننده‌اس!

از آشنایی تا به نتیجه رسیدن؛ چندماه سرگردانی و استرس و حال بد واقعا آخرش خوبه یا با سختی‌های بیشتر روبه‌رو می‌شیم؟!

کلافه کنندس

lost ..
۲۱ آذر ۰۰ ، ۲۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر