از دست رفته...

از دست رفته...
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «روزمریات :: اندر خم ازدواج» ثبت شده است

اکثر آدم‌های اطرافم فکر میکنن که وقتی ب مدت طولانی گریه میکنم یعنی از یه چیزی خیلی ناراحتم و حتی شاید دارم بزرگش میکنم! ولی من واقعا اینطوری نیستم، وقتی پیش میاد که یه مسئله یا یه حرف ناراحتم میکنه معمولا درباره‌اش حرف میزنم و ابرازش میکنم و میگم چرا ناراحتم و معمولا خیلی هم طول نمیکشه، تنها دلیلی که باعث میشه به طور مداوم اشک بریزم و اشک‌هام قطع نشه خستگی و استرس مداومه، نخوابیدن‌ها و کم‌خوابی‌های مداوم، نگرانی و استرس مداوم مخصوصا سر خوابوندن پسرکم توی مسافرت و واکنشش به سروصدا، طولانی مدت توی جمع بودن، طولانی مدت پوشش سنگین داشتن و خستگی زیاد، همه اینا باعث میشه برسم به اون نقطه انفجار، اون نقطه جوش، بعدش یه ناراحتی و دیگه اشک‌هام بند نمیاد، و همه چیز بدتر میشه اگه اون مسئله‌ای که باعث ناراحتیم شده رگه‌های قوی‌ای از قدرنشناسی داشته باشه.

این بیشتر ناراحتم میکنه که تو اوج خستگی و بدحالیم، تلاش کنم کاری کنم که یکم روحیه‌ام بهتر بشه ولی مخالفت بشنوم، یا بی‌توجهی

ولی تنها چیزی باعث میشه قبل از نقطه جوش متوقف بشم اینه که درکم کنن، بفهمم که متوجه میشه خسته و داغونم، بفهمه که نیاز به استراحت دارم، اینکه بهم بگه میدونم خسته‌ای، اینکه بهم بگه درک میکنم که عصبی‌ای، اینکه گاهی پنج دیقه تاب بچه رو تکون بده و بگه تو فقط دراز بکش و به چیزی فکر نکن، همین کارهای کوچیک، نگهم میداره، سرپا، سالم، آروم

lost ..
۰۸ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مادرشوهرم هروقت میخواد پسرکم رو ناز بده: این پسرررر منهههههه، ان عســــــل منهههههه

چیزی که تو مغز من تکرار میشه:

دو دیقه بچه‌ی منو مال خودت نکن ببینم چه خاکی داریم تو سرمون میریزیم :/

lost ..
۱۶ آذر ۰۲ ، ۱۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
lost ..
۱۷ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۰۴

انتخابم غلط بوده؟ فکرنمیکنم! هیچ ازدواجی نه درست مطلقه نه غلط مطلق! هنوزم فکرمیکنم قسمتای درستش به غلطش می‌چربه، خیلی زیاد! اما نمیتونم بگم تضادهای این ارتباط اذیتم نمیکنه! شاید چون سال اوله؟ خیلیا میگن اونام تو سال‌های اول خیلی چالش داشتن، میگن درست میشه! میگن به یه حد وسطی می‌رسید که قسمت عظیمی از چالش‌ها حل میشه! من چی؟ من امیدوارم، تلاش میکنم مثبت‌نگر باشم! تلاش میکنم حلش کنم ولی سخته! چرا؟ هرچه من برونگرام، اون درونگرا! شاید بگم تلاشم یک‌طرفه‌اس! کاملا یک طرفه؟ نه کاملا، ولی درصد زیادیش با منه! بخشیش هم مال اینه که من عجولم و اون صبور! من میخوام مشکلات زودی حل بشه و اون همچنان ساکت و آروم در حال صبر کردنه! میدونم یه جایی هردومون اونقدری خم میشیم که به هم برسیم ولی تو این پروسه چقدر از اعصابم رنده و سابیده بشه خدا داند! 

lost ..
۱۵ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

اربعین؟

امسال اولین سالیه که تلاشی برای رفتن نمیکنم، نمیتونم با بچه سه ماهه! همسر اما رفته مثل هرسال، اومدم خونه مامان و واقعیتش سختمه، خیلی سخت...

اولین‌باریه که همسر این مدت طولانی نیست، خودم دلتنگم و خلقم شدیدا تنگ و این بچه نفسم رو بند میاره، از وقتی پدرش رفته، پسرم هم مثل خودم بی‌قراره. اگر بچه نداشتم شاید انقدر سخت نمیگذشت، اما وقتی همسرت نقش پدر هم می‌گیره انگار هم‌زمان دو نفر توی خونه نیستن و مسئولیت اون هم روی دوش توئه.. تنها نیستم و تنهام، دورم شلوغه و دلم جای دیگه‌اس، امیدوارم طاقت بیارم، امیدوارم زود بگذره...

lost ..
۰۷ شهریور ۰۲ ، ۰۱:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

قهر و گریه در ذات دخترهاست

وقتی هیچ حربه‌ای در مقابل زورگویی و تنهاییشون ندارن...

lost ..
۱۸ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

تو اوج استیصالم، اون جایی که دیگه حتی اشکی هم ندارم اون‌جایی که کاری از دستم برنمیاد! اون‌جایی که به خودم میگم دیدی از چیزی که می‌ترسیدی به سرت اومد...

lost ..
۰۹ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این روزها خیلی سعی میکنم مشکلاتم رو بدون گریه حل کنم اینکه میگم سعی میکنم یعنی یه تلاش واقعا سخت، برای گریه نکردن، هر لحظه ترمز خودم رو میکشم که آروم باش، عصبانی نشو، ناراحت نشو، متوقع نشو، منتظر نباش، قانع باش، بیخیال باش، حساس نشو، فکرنکن، با خودت تو ذهنت جدل نکن، تحلیل نکن، احساساتی نباش، اضطراب نداشته باش... سخته؛ 

اشک تا پشت پلک‌هام میاد و پسشون میزنم، تلاش میکنم آروم باشم و بهش فکرنکنم، تلاش میکنم که صبر رو هرچند کم یاد بگیرم، تلاش میکنم که بپذیرم حل این مشکلات به زمان نیاز داره، سعی میکنم که عجول نباشم، ولی واقعا سخته... 

نه اینطوری نمیشه، بزارید یکبار دیگه با اشک بنویسم که من مستاصل میشم توی بعضی مسئله‌ها... هزارتا نکته خوب هست ولی همون یکی دوتای منفی... هرلحظه سعی میکنم به خودم همه اون مثبت‌ها رو یادآوری کنم تا مغزم سیاه نشه از هجوم افکار و حرف‌هایی که کلمه به کلمه جلوم چیده میشه تا آرامش رو ازم بگیره! به خودم دلداری میدم که حل میشه، امید دارم که حل بشه، صدسال اولش سخته دیگه! 

lost ..
۰۸ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

پابند شدم. اولین سالی که چون متاهلم نمیتونم مث هر سال کل تعطیلات رو خونه‌ی مادربزرگ باشم! غمگینم! نمیدونم چرا به شرایط عادت نمی‌کنم. برای منی که تو خانواده شلوغ و پرجمعیت زندگی کردم، تحمل این حجم سکوت، دیوانه کننده‌اس. دلم دیوانه‌وار تنگ شده برای فسقلی‌های خونمون و مامانم که حتی اسمشم میاد اشک تو چشمام جمع میشه، هیچوقت نمیدونستم انقدر وابسته‌ام. نه اینکه متاهلی و دونفره بودن بد باشه! نه! الحمدلله اوضاع خوبه ولی امان از دلتنگی واسه شرایط خونه‌ی پدری! دو سه روزه همسر مریضه و این به دل‌گرفتگی‌هام اضافه کرده، مریض‌داری و چند روز بیرون نرفتن از خونه! توی اجتماع و بین رفقا نبودن هم مزید علته، شرایطش مدت‌هاست جور نیست و من از این حجم سکوت دارم خفه میشم! چند روزه پشت پلک‌هام از تلنبار شدن این حجم دلتنگی دریای اشکه و خشک نمیشه و در عین حال نمیخوام که بروز بدم

چقدر سخته وفق داده شدن با شرایط! 

lost ..
۲۷ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۱۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه جایی خونده بودم با این وضعیت اقتصادی، بهشت با شیب ملایم از زیرپای مادران به زیرپای پدران انتقال پیدا می‌کنه! این جمله تا وقتی مجرد بودم توی زندگیم خیلی نمود آنچنانی نداشت. پدرم بعد سال‌ها تلاش به یه نسبتا ثبات رسیده بود و ما تغییر آنچنانی مشاهده نمی‌کردیم ولی این چند وقت شاید خیلی بیشتر می‌بینم و می‌فهممش!

یادم میاد اوایل ازدواجمون یعنی روزهای اول همین سال شیفت کاری همسرم یه چیزی بین صبح تا ظهر یا ظهر تا بعدازظهر بود و بقیه روزش خالی محسوب میشد و حالا چندماهی هست که ۷ صبح میزنه بیرون و ساعت برگشتش همینطور داره عقب‌تر میره! مخصوصا از وقتی خبر رسیده قراره یه فسقل پسر به زندگیمون اضافه بشه

از یه سمت وقتی نگاه میکنم به تلاشش برای ساختن زندگیمون واقعا احساس آرامش و خوشحالی پیدا میکنم و از یه سمت دیگه این سنگینی بار و مسئولیت روی دوشش باعث میشه ناراحت بشم و دلم بخواد که کمتر به خودش سخت بگیره و خب در هر دوی این حالات احساس قدردان بودن بابت زحمتی که می‌کشه هم هست.

 

و چقدر زیباست وقتی مردها تبدیل به پدر میشن! 

lost ..
۱۱ دی ۰۱ ، ۲۰:۲۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر