از دست رفته...

از دست رفته...
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

این چندوقت هرجا کم میاوردم و خسته میشدم، پناه میاوردم خونه مامان، کم‌خوابی‌ها و مریضی‌هام رو میومدم اینجا تا جبران کنم، هروقت پسرکم خیلی بی‌قراری می‌کرد مامانم کمکم بود؛ حالا بعد ۳۰ و اندی روز دارن میرن مسافرت و حدود یک هفته دیگه کنارم نیستن، از تنهایی بچه نگهداشتن می‌ترسم، از وقتایی ک گریه میکنه و نمیدونم دردش چیه، از وقتایی که نمی‌خوابه، از بی‌خوابی‌هایی که تو بیداری چند ثانیه به حالت بی‌هوشی میرم، از وقتایی که احساس تنهایی تو خونه خفه‌ام می‌کنه... صبور نیستم، یاد نگرفتم رنج‌ها رو چطور مدیریت کنم، غرق میشم توش... یاد نگرفتم چطور حال بدمو خوب کنم... بچه‌داری یه کلاس درسِ سخته، درس صبر، درس دوری از تن‌پروری، درس ایثار، درس خوش‌اخلاق بودن با وجود خستگی

خیلی باید دلت بزرگ باشه تا بتونی، تا دووم بیاری... من دلم کوچیکه هنوز، خیلی کوچیک

همه میگن دو سه ماهِ اولش سخته، من فقط امیدوارم، امید دارم که یا به این شرایط عادت کنم یا خدا یه صبر عظیمی بهم بده که تو سختی بچه‌داری ناشکری نکنم...

lost ..
۱۳ تیر ۰۲ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر